جدول جو
جدول جو

معنی عاقله مرد - جستجوی لغت در جدول جو

عاقله مرد
((~ مَ))
کسی که دوران جوانی را گذرانده باشد
تصویری از عاقله مرد
تصویر عاقله مرد
فرهنگ فارسی معین
عاقله مرد
مرد عاقل و پا به سن گذاشته
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ مَ)
در تداول عامه کسی را گویند که دوران جوانی را گذرانده باشد
لغت نامه دهخدا
(مَ)
طالب مولی که دنیا و عقبی را در خیال هم نیارد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
چهل ساله میانسال مرد دو کاره (گویش گیلکی) کسی که دوران جوانی را گذرانیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
اپرمرد ابرمرد طالب مولی که دنیا و عقبی را در خیال هم نیارد، آنکه به مرحله اعلای بشریت برسد زبرمرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عایله مند
تصویر عایله مند
((~. مَ))
دارای زن و فرزند، دارای افراد زیر سرپرستی
فرهنگ فارسی معین
مرد کامل و پا به سن گذاشته
فرهنگ گویش مازندرانی